مستشرقان يهودي و تفاسير اوليّه ي اماميّه(3)


 

نويسندگان:دکتر منصور پهلوان*حامد شريعتي نياسر**




 

يک پاسخ کلّي بر اين سه شبهه
 

لزوم بررسي سندي و متني روايات
 

بايد گفت: کتب روايات به تهذيب، حفظ، ترويج و تبيين روايات عصر خود پرداخته اند و بدين روي، خدمت شاياني انجام داده اند، اما باب وارسي و نقد و بررسي متن و سند اين روايات همواره بر روي عالمان بعدي گشوده است و هيچ يک از علماي اسلام به تمامي روايات مجموعه هاي حديثي بدون تحقيق و بررسي و درايت در آنها، عمل نمي کنند، چنان که در اين کتاب ها بعضاً احاديث متعارض هم وجود دارد، که محدثان و فقها در حل تعارض آنها مي کوشند. مثلاً در همين کتاب تفسير علي بن ابراهيم، روايات ديگري آمده است که برخلاف روايت مورد استناد براشر، بر عصمت پيامبر (ص)دلالت دارد، از جمله دو روايت زير:
« فإما ينزغنک من الشيطان نزغ فاستعذ بالله» (فصلت(41)/36) أي: ان عرض بقلبک نزغ من الشيطان فاستعذ بالله، فالمخاطبة لرسول الله (ص)و المعني للناس.( قمي، 237/2)
اگر وسوسه اي از شيطان به تو رسيد از آن به خدا پناه ببر. در اين آيه، روي خطاب با پيامبر است اما معناي آن براي مردم مي باشد.
عن عمربن يزيد بياع السابري قال: قلت لأبي عبدالله(ع) : قول الله تعالي في کتابه:« ليغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر»( فتح(48)/ 2) قال: ما کان له من ذنب و لا هم بذنب، و لکن الله حمله ذنوب شيعته، ثم غفرها له.( قمي، 290/2)
علي بن ابراهيم به سندش از عمر بن يزيد بياع سابري چنين روايت کرده است که وي گفت: از امام صادق (ع)در مورد اين آيه از قرآن:« ليغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر»( فتح(48)/2) پرسيدم. فرمود: نه گناهي بر پيامبر بوده است و نه گناهي داشته است، بلکه خداوند در اين آيه گناهان پيروانش را بر او حمل کرده و سپس آنها را آمرزيده است.

ب) روايت تفسير عياشي
 

عن المفضل بن محمد الجعفي قال: سألت اباعبدالله (ع)عن قول الله عز و جل:« کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مئة حبة و الله يضاعف لمن يشاء و الله واسعٌ عليم»( بقره(2)/261) قال: الحبة فاطمه، و السبع السنابل سبعة من ولدها، سابعهم قائمهم. قلت: الحسن؟ قال: إن الحسن امامٌ من الله مفترض طاعته، و لکن ليس من السنابل السبعة او لهم الحسين و آخرهم القائم. قلت: قوله« في کل سنبلة مئة حبة» فقال: يولد الرجل(1) منهم في الکوفة مائة من صلبه، و ليس ذاک إلا هؤلاء السبعة.( عياشي، ج 1، ص 167)
مفضل بن محمد جعفي گويد: از امام صادق(ع) در باب تأويل کلام خداي تعالي« کمثل حبة انبتت سبع سنابل» پرسيدم. فرمود:« حبه» فاطمه (ع)است و « هفت خوشه» هفت تن از فرزندان اوست که هفتمين آنها قائم ايشان است. گفتم: پس حسن چه؟ فرمود: حسن (ع)از ناحيه ي خداي تعالي امام مفترض الطاعة است، ولي از خوشه هاي هفتگانه نيست. نخستين آنان حسين و آخرين ايشان قائم است. گفتم: معناي « في کل سنبلة مائة حبة» چيست؟ فرمود: از صلب مردي از ايشان در کوفه صد تن متولد مي شود، اما هيچکدام از آنان خوشه هاي هفتگانه نيستند.

سخن براشر
 

براشر اشاره مي کند که در تفسير عياشي، تنها در دو روايت در مورد تعداد ائمه ي شيعه سخن به ميان آمده است، يکي روايتي به نقل از سليم بن قيس از اصحاب معروف امام علي(ع) که در آن به وجود دوازده امام اشاره شده است و ديگري روايت فوق، پس مي گويد:
اما مشکلات روايت خوشه هاي گندم که در اين تفسير يافت مي شود و
تعداد ائمه را هفت تن ذکر مي کند، فراتر از اختلاف در تعداد ائمه است. اين روايت سه مشکل ايجاد مي کند: اول آنکه مطابق اين روايت، خط امامت با علي آغاز نمي شود. دوم آنکه حسن (ع)پسر بزرگ علي، اگرچه به عنوان امامي ياد شده که بايد از وي اطاعت کرد اما خوشه ي گندم به حساب نيامده، خوشه هايي که نخستين آنها حسين است. چگونه بايد فرق يک امام مفترض الطاعة و يک سنبل را فهميد؟ اشکال سوم آنکه: چگونه مي توان وجود روايتي را در آثار شيعه ي دوازده امامي تفسير کرد که در آن فقط از هفت امام ياد شده و تأکيد مي کند که آخرين شان قائم است؟»( براشر، ص 233).

پاسخها
 

نخستين امام
 

همه ي فرقه هاي شيعه اعم از کيسانيه، زيديه، اسماعيليه، فطحيه، ناووسيه و اثناعشريه متفق اند که علي ابوالائمه و امام اوّل شيعيان است. لذا اين سخن که « روايت خوشه هاي گندم، نافي آغاز امامت با امام علي (ع)است» سخني ناصواب و گزافه است. روايت مذکور به هيچ عنوان بر مدعاي وي دلالت ندارد. اساساً موضوع روايت، بحث امامت نيست و تنها برخي ائمه را خوشه مي داند که مي تواند بيانگر ويژگي آنها باشد.
بايد بر اين نکته افزود روايات متعددي که در همين تفسير عياشي ذکر شده و مي رساند که امامت با امام علي (ع)آغاز مي شود. از جمله روايتهايي که ذيل آيات ولايت، اولوالامر و ... آمده است. به عنوان نمونه ذيل آيه ي « اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام ديناً»( مائده(5)/3) آمده است:
عن جعفر بن محمد الخزاعي عن ابيه قال: سمعت اباعبدالله(ع) يقول: لما نزل رسول الله(ص) عرفات يوم الجمعة أتاه جبرئيل فقال له: يا محمد! إن الله يقرؤک السلام و يقول لک: قل لأمتک: اليوم اکملت لکم دينکم- بولايه
علي بن ابي طالب(ع)- و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام ديناً( عياشي، ص 322)
جعفر بن محمد خزاعي از پدرش روايت کرده که گفت: شنيدم امام صادق (ع)فرمود: هنگامي که رسول خدا(ص) روز جمعه وارد عرفات شد جبرئيل نزد ايشان آمده و گفت: اي محمد! پروردگارت به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: به امت خود بگو که امروز دين شما را به واسطه ي ولايت علي بن ابي طالب کامل کردم، نعمت خويش را بر شما تمام گردانيدم و راضي شدم که اسلام دين شما باشد.
همچنين عياشي روايت مي کند:
عن سليم بن قيس الهلالي قال: سمعت اميرالمؤمنين (ع)يقول: ما نزلت آية علي رسول الله(ص) إلا اقرأنيها و املأها علي، فاکتبها بخطي، و علمني تأويلها و تفسيرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها، و دعا الله لي أن يعلمني فهمها و حفظها، فما نسيت آية من کتاب الله و لا علماً أملاه علي، فکتبته منذ دعا لي بما دعا. و ما ترک شيئا علمه الله من حلال و لا حرام و لا امر و لا نهي، کان او لا يکون، من طاعة او معصية إلا علمنيه و حفظته، فلم أنس منه حرفا واحدا.
ثم وضع يده علي صدري و دعا الله أن يملأ قلبي علما و فهما و حکمة و نورا لم انس شيئا، و لم يفتني شي لم اکتبه.
فقلت: يا رسول الله! أو تخوفت علي النسيان فيما بعد؟
فقال: لست أتخوف عليک نسيانا و لا جهلا، و قد اخبرني ربي انه قد استجاب لي فيک و في شرکائک الذين يکونون من بعدک.
فقلت: يا رسول الله! و من شرکائي من بعدي؟ قال : الذين قرنهم الله بنفسه و بي، فقال: الاوصياء مني إلي أن يردوا علي الحوض، کلهم هادٍ مهتد،
لا يضرهم من خذلهم، هم مع القرآن و القرآن معهم، لا يفارقهم و لا يفارقونه، بهم تنصر أمتي و بهم يمطرون، و بهم يدفع عنهم و بهم استجاب دعائهم.
فقلت: يا رسول الله! سمهم لي.
فقال: ابني هذا- و وضع يده علي رأس الحسن(ع)- ثم ابني هذا- و وضع يده علي رأس الحسين(ع)- ثم ابن له يقال له علي، و سيولد في حيوتک فاقرأه مني السلام، تکملة اثني عشر من ولد محمد.
فقلت له: بابي أنت[ و أمي ] فسمهم لي، فسماهم رجلا رجلا. فيهم و الله يا اخي بني هلال، مهدي امة محمد(ص)، الذي يملا الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً. و الله اني لأعرف من يبايعه بين الرکن و المقام، و أعرف أسماء آبائهم و قبائلهم.( عياشي، ج 1، 15-14 و نيز همان، 254-253.)
نيز بايد دانست که عدد دوازده امام در شيعه اماميه- که نخستين آنها امام علي (ع)است، طبق روايات فريقين، امري متواتر، قطعي و مسلم است. لذا اخبار مخالف اين امر مسلم، اگر به وجه صحيحي قابل تأويل نباشند، هيچ گونه حجيتي نخواهند داشت، و با ذکر دو شاهد، نمي توان تعداد فراوان روايات مخالف آن را - که همگي بر دوازده تن بودن ائمه دلالت دارند- کنار گذاشت.(2)

خارج بودن امام حسن (ع)از شمار خوشه ها
 

در اين روايت، سخن از حصر تعداد ائمه به هفت نفر نيست تا گفته شود براساس
آن، امام حسن(ع) از شمار ائمه بيرون دانسته شده است و آن را اشکال روايت و يا از عقايد اوليه ي اماميه بدانيم که به تدريج اصلاح شده است. همچنين همانگونه که گذشت، براي آيات قرآن چهار وجه در نظر گرفته مي شود نص، ظاهر، مجمل و مؤول آنچه در برخي روايات، از جمله روايت مذکور ذيل آيات قرآني مي آيد، معناي تأويلي آيه است.
بعلاوه در تفسير و تأويل آيات قرآن قاعده اي به نام « جري و تطبيق» وجود دارد، به اين معنا که روايات تفسيري که ذيل برخي آيات نقل شده و مصاديقي را براي آن آيه نام مي برد، به هيچ عنوان حصر آيه در آن مصاديق را نمي رساند، بلکه از جهتي خاص نمونه هايي برشمرده مي شود. به آيه ي « إن عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهراًً في کتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها أربعة حرمٌ»( توبه(9)/36) اشاره مي شود. راوي تأويل آن را از امام (ع)جويا مي شود و امام(ع) مي فرمايند:« اثني عشر» اشاره به تعداد ائمه دارد. راوي مي پرسد« منها أربعة حرمٌ» يعني چه؟ امام (ع)مي فرمايند: منظور اماماني هستند که نام آنها علي است، يعني امام علي بن ابيطالب، امام علي بن الحسين، امام علي بن موسي الرضا و امام علي بن محمد الهادي(ع)(3)
توضيح اينکه به اعتقاد شيعه تمام امامان، نور واحد مي باشند، اما ممکن است برخي ويژگي ها در تعدادي از ايشان بروز و جلوه ي بيشتري يافته باشد. ممکن است اين تفاوت به لحاظ تعداد فرزندان نيز باشد به طوري که امام رضا(ع) تنها يک فرزند داشته و ساير ائمه از تعداد فرزندان بيشتري برخوردار بوده اند و اين چيزي از مقام امامت ايشان نمي کاهد. يا آنکه ممکن است بگوييم: از برخي امامان، آثار و اخبار بيشتري نقل شده باشد. به عنوان مثال از امام رضا(ع) و يا صادقين (ع)نسبت به ديگر امامان، اخبار و روايات بيشتري رسيده است . لذا نهايت چيزي که مي توان
گفت، آن که شايد به خاطر برخي ويژگي هاي خاص، برخي از ائمه « سبع سنابل» شمرده شده اند و اين به هيچ عنوان نافي مقام امامت ديگر امامان نيست تا تعداد ائمه را تنها هفت تن بدانيم.

پي‌نوشت‌ها:
 

*استاد دانشگاه تهران.
**دانشجوي دكتري دانشگاه تهران .
1.ظاهراً « يولد للرجل» صحيح است و ما نيز در ترجمه به همين صورت آن را ترجمه کرده ايم.
2.ر.ک: صافي گلپايگاني، ص 83-45؛ ري شهري، اهل البيت في الکتاب و السنه، ص 84-81. در اين منابع، رواياتي از جمله حديث جابر به نقل از مصادر شيعه و سني آمده است که تصريح به نام ائمه دوازده گانه داشته و اولين امام علي (ع)و آخرين آنها مهدي قائم(ع) ذکر شده است. نيز رجوع شود: محمد ري شهري، دانشنامه اميرالمؤمنين (ع)بر پايه قرآن و حديث و تاريخ، مسعودي، عبدالهادي ( مترجم)، ج 2، ص 53-46، حديث دوازده جانشين، درباره احاديثي که بر امامت علي (ع)پس از پيامبر دلالت دارند. همچنين رجوع شود: همان منبع، فصل ششم، احاديث امامي، ص 185-173.
3. براي آگاهي بيشتر در اين خصوص، بنگريد: حسيني، زهرا؛ شاکر، محمدکاظم؛ نکونام، جعفر، جمع آوري روايات تطبيق در تفاسير روايي شيعه و تحليلي پيرامون آنها، پايان نامه، دانشگاه قم، 1378.
 

منبع:نشريه سفينه، شماره 25.